حمید مصدق
درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس a-sheghane.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 455
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 467
بازدید ماه : 1904
بازدید کل : 117135
تعداد مطالب : 690
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

شعر
شعر
پنج شنبه 5 مرداد 1396برچسب:, :: 12:47 ::  نويسنده : مهدی        

حمید مصدق

 

ديدم او را آه بعد از بيست سال

 

گفتم : اين خود اوست، يا نه، ديگري ست

 

چيزكي از او در بود و نبود

 

گفتم : اين زن اوست ؟ يعني آن پري ست ؟

 

 

 

هر دو تن دزديده و حيران نگاه

 

سوي هم كرديم و حيرانتر شديم

 

هر دو شايد با گذشت روزگار

 

در كف باد خزان پرپر شديم

 

 

 

از فروشنده كتابي را خريد

 

بعد از آن اهنگ رفتن ساز كرد

 

خواست تا بيرون رود بي اعتنا

 

دست من بود در را برايش باز كرد

 

 

 

عمر من بود او كه از پيشم گذشت

 

رفت و در انبوه مردم گم شد او

 

باز هم مضمون شعري تازه گشت

 

باز هم افسانه مردم شد او